سرافرازی
نوشته شده توسط : منتظر

سرافرازی
نمی دانم چه خط زد قهر حق پیشانی ما را
که اینک تپه، حیران است سرگردانی ما را
در این وادی به جز یوسف که داند چاره قطحی؟
عزیز مصر بخشاید مگر زندانی ما را
سجود و سر به زیر موجب فیض سرافرازی است
به هم برزد فراغ از بندگی سلطانی ما را
به حال جسم خاکی طفل اشک از چشم بیرون شد
همین یک نکته گر برکت دهد دهقانی ما را
یقین کردیم از این مرداب راهی تا پناهی نیست
بیا موعود تا باطل کنی نادانی ما را
* * * صلاح الدین قره تپه یک شب بیا
ای دست های سبزت از آیینه لبریز
وامانده ام در این خزان برخیز برخیز
چشمان من در حسرت سبز نگاهت
دریایی از امواج خون و خشم لبریز
شاید می آیی، گفته بودم با دل خویش
گفتم بمان، با دردهای کهنه بستیز
گفتم در این بوران تلخ وحشت و مرگ
بر آسمان دست دعایت را بیاویز
شاید شکوفا شد بهاری در دل دشت
شاید امیدی هست بعد از کوچ پاییز!





:: موضوعات مرتبط: انتظار فرج , منتظران , ,
:: برچسب‌ها: ظهور , منتظر , ذوالفقار , كعبه , امام زمان , مهدي موعود , آخر الزمان , مهدويت , بهار , جمعه , شب انتظار , عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 122
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست