ستاره سحری
نوشته شده توسط : منتظر

ستاره سحری

ستاره باز به دامان شب دوید بیا
سرشگ شوق زچشمان شب چکید بیا
فروغ نقره ای مه به گرد خیمه شب
کشید هاله ای از پرتو امید بیا
نیامدی که شفق دامنی پر از خون داشت
کنون که دست فلق جیب شب درید بیا
ستاره سحری کورسوزنان از دور
گشوده پنجره صبح و آرمید بیا
ستاره چشم به راه تو ماند تا دم صبح
فلق دمید و شد از دیده ناپدید بیا
عروس چرخ حریر فروغ خود برچید
افق دوباره بساط سپیده چید بیا
بیا که قافله شب از این دیار گذشت
سپیده سرزد و مهر از افق دمید بیا
نیامدی که دل من حدیث شب می گفت
کنون که قصه به پایان خود رسید بیا
به رغم فتنه بیدار و بخت خواب آلود
ترا دو چشم من آخر به خواب دید بیا
بیا که گوش دل من به کوچه کوچه شوق
صدای پای تو را بارها شنید بیا
بیا که سیر غزالان دشت خاطره ها
هزار شور غزل در من آفرید بیا
بسا شبا که دل بی قرار «پروانه»
به شوق روی تو از دیده سرکشید بیا





:: موضوعات مرتبط: انتظار فرج , منتظران , ,
:: برچسب‌ها: ظهور , منتظر , ذوالفقار , كعبه , امام زمان , مهدي موعود , آخر الزمان , مهدويت , بهار , جمعه , شب انتظار , عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 110
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست