باز هم مردی ز نور از خاندان مصطفی
مردی از نسل محمد(ص) از تبار مرتضی
ذوالفقاری در کَفَش، فرقانی اندر سینهاش
عفّت زهرا و ایثار علی در دیدهاش
بذرهای عشق میکارد درون سینه ها
دانه های مهر می بارد به روی دیده ها
بر دهان کودکان با دست خود آن مهربان
میگذارد او عسل با لذت بیانتها
ماه عالم، شاه سرمد، مایة فخر زمین
نور عترت، روح قرآن، یوسف شمس المبین
تا به کی چشم انتظارت دیدگان منتظر
تا کند مولایمان بر بیکسیمان یک نظر
ده سپاهش را فزون و ده به یارانش شعور
تا شود نزدیکتر آن لحظة سبز ظهور
|