دلتنگی های انتظار
نوشته شده توسط : منتظر
دلتنگی های انتظار

دوباره جمعه آمد و رفت و باز هم... . آقا جان! پس وفای به عهد چه می شود؟ کمی هوای دل ما را هم داشته باش. آخر تا کی؟ بی حرمتی ها، بی عدالتی ها، بی توجهی ها و بی دینی ها مانند بغض در گلویمان جا خوش کرده و دَم نمی زنیم. گویی هر قدر بیش تر کشف و اختراع می کنیم، جاهل تر می شویم. آخر از کجای این دنیا شکایت کنیم؟ ظلم از در و دیوار و سر و رویمان می بارد. نمی خواهی بیایی؟ انگار تمام دنیا، در و دیوار، انسان و حیوان، ماه و ستاره، شب و روز دست به دامانت شده اند. انگار تمام دنیا با هم اللهم عجل لولیک الفرج می گویند.

دلمان تنگ است، دیگر طاقت دوری نداریم. آقا جان می شنوی؟ دیگر تحمل هیچ چیز را نداریم. فقط تو را می خواهیم، تو را. پس این منجی عالم بشریت کی می خواهد بیاید!

عصر، عصر مرگ است؛ مرگ عاطفه، مرگ عشق، مرگ امید. دیگر کار از دعا و اشک و ناله گذشته و این ها کفایت نمی کنند. دیگر حتی این نامه ها و دل نوشته ها هم راه به جایی نمی برند و تنها گره گشای معما تویی.






:: موضوعات مرتبط: منتظران , ,
:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست