زمزمه هاي دلتنگي
نوشته شده توسط : منتظر

زمزمه هاي دلتنگي



يك الف بعد هم سه تا نقطه؛

مولا جان! بيا تا زمزمه هاي دلتنگي مان را به گوش تو برسانيم. شايد نشاني از خانه مهرباني يافتيم،

 همه محتاج محبتيم. چه سخت است انتظار زماني كه تو نيايي. چگونه شاخه تازه جوانه زده سنگيني

 اين انتظاررا تحمل مي كند و چگونه پرستوي تازه از سفر برگشته آن را بر دوش خود بكشد. بيا كه

آسمان و زمين و هر چه در آن است در انتظار آمدنت بي قرارند و چندي است حتي نسيم هم بوي

 آلاله هاي دشت هاي دور دست را برايم نمي آورد و من كه سخت دلتنگم، مي خواهم خواب ماهي ها

 و دلتنگي ستاره ها را در آيينه اتاقم نقاشي كنم و به ديوار بزنم. مي خواهم در ميان تمام ستارگان به

 دنبال چشمان تو بگردم و در زمان كوچ پرستو، زير بارش مهتاب صدايت كنم. وقتي جمعه مي آيد همه

 پنجره هاي دل را مي گشايند و چشم به راهند، چشم به راهي دوخته اند كه قرار است از آن بوي

رضوان به مشام می رسد...





:: موضوعات مرتبط: منتظران , ,
:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست