یه روز سبز جمعه...
نوشته شده توسط : منتظر

یه روز سبز جمعه...

تنگ غروب، یه روز سبز جمعه

یه روز خوب، یه روز سبز جمعه

یکی می یاد که خیلی مهربونه

درد تموم عالمو می دونه

تن پوشی از جنس ستاره داره

ابر بهاره، بی‎¬‎امون می باره

طبعش به قدر آسمون بلنده

با ما می گریه و با ما می خنده

همه می گن که ناجی بهاره

می یاد نهال شادی رو بکاره

می یاد پرنده ها رو آزاد کنه

ویرونه های شهرو آباد کنه

می یاد که سر رو شونه هاش بذاریم

ما که به جز اون کسی رو نداریم

می یاد زمین ستاره بارون بشه

تموم کوچه ها چراغون بشه

اومدنش یه اتفاق خوبه

می گن یه جمعه موقع غروبه

وقتی بیاد، هوا بهاری می شه

لحن همه قناری می شه

عمری یه یک قبیله چش به راشن

سیصد و سیزده تا سوار باهاشن

هر کی امام عصرو یاری کنه

ظهورشو لحظه شماری کنه

یکی از اون سیصد و سیزده تا هس

پادر رکاب آقا می جنگه، پس

بیاین با هم دس به دعا برداریم

دس توی دستای آقا بذاریم






:: موضوعات مرتبط: انتظار فرج , منتظران , ,
:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست